منوی اصلی


نویسندگان


لینک دوستان

وبلاگ تخصصی سلاح وشکار

آشناترين ها

آموزشی و اطلاع رسانی

quartz1

Hot News

کانون شرق نو

کلبه شادی

مجله انلاین برنا

ای اف دی دانلود.::مخصوص هکرها::.

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

همسریابی

درگاه پرداخت اینترنتی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک   ابتدا ما را با عنوان سرگرمی و اطلاعات برای بهبهانیهای گل و آدرس www.behbahanfun.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته. در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد .





قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 201
بازدید کل : 845555
تعداد مطالب : 472
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1


type="text/css">//Ashoora.ir|Oghat Begins

آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

سرگرمی و اطلاعات


لوگوی دوستان


بر چسب ها




ملاقات اجنه و فرشتگان با امام حسین(ع)

یک شنبه 12 آذر 1391

 با فرارسیدن ایام شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام، بر آن شدیم تا با ذکر مطالبی از کتاب «لهوف» سید بن طاووس برای عاشقان و علاقه‌مندان حسینی بازگو کنیم.

ملاقات فرشتگان با حسین(ع

شیخ مفید محمدبن محمد نعمان» (که خدایش از او خشنود باد) در کتاب «مولد النبی و مولد الاوصیاء» با اسناد خویش از امام صادق (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمودند

 «هنگامی که امام حسین (ع) قصد خروج از مکه را کرد، دسته‌های بسیاری از ملائکه در حالی که در صفوف آراسته و همگی مسلح و سوار بر اسبان بهشتی بودند، خدمت امام حسین (ع) رسیدند، پس از عرض سلام، گفتند: «ای کسی که پس از جدّ و پدرت، حجت خدا بر خلقی! همانا که خداوند جد بزرگوارت پیامبر (ص) را در بسیاری از جنگ‌هایش به وسیله ما کمک و یاری داد و حال نیز ما را به کمک و یاری تو فرستاده است

امام حسین (ع)‌ فرمودند: «میعادگاه من با شما در گودالی است که سرانجام در آن به شهادت خواهم رسید و آن، همان سرزمین کربلا است، هنگامی که به آن سرزمین رسیدم، شما نزد من بیایید

آنها گفتند: «خداوند به ما امر فرموده که فرمانبر تو باشیم پس اگر از دشمنانت می‌ترسی تو را همراهی می‌کنیم

امام (ع) فرمودند: «تا هنگامی که من به آن سرزمین نرسیده‌ام، کسی نمی‌تواند آسیبی به من بزند

کربلا مأمن شیعیان من است

سپس گروه‌ها و دسته‌هایی از اجنه مؤمن خدمت امام حسین (ع) آمده و گفتند: «ای سید و مولای ما! ما از شیعیان و یاران تو هستیم، هر فرمانی که می‌خواهی صادر کن. اگر اکنون فرمان دهی که تمامی دشمنانت را از بین ببریم، بدون آن که حرکتی نمایی، این کار را انجام خواهیم داد

حضرت در حق ایشان دعا کرده و فرمودند: «خداوند به شما جزای خیر دهد! آیا نخوانده‌اید در قرآنی که بر جدم رسول خدا(ص) نازل شد، خداوند می‌فرماید:‌ «قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ؛ ای پیامبر! به آنان بگو که اگر در خانه‌های خود نیز بمانید، کسانی که مرگ آنها مقدر شده است (با پای خود) به سوی قتلگاه‌های خویش می‌روند

پس اگر من نیز در شهر و وطن خود بمانم، پس این مردم شقی و بدبخت با چه چیز امتحان شوند؟ و چه کسی در قبر من جای گیرد؟

خداوند آن روز که بساط زمین را می‌گستراند، کربلا را برای من انتخاب کرد و آن جا را مأمن و پناهگاه شیعیان و محبان من قرار داد. اعمال و نمازشان در آن‌جا مقبول و دعایشان قرین استجابت قرار می‌‌گیرد و کربلا مسکن شیعیان من است تا در دنیا و آخرت ایمن باشند. اما شما روز شنبه که مصادف روز عاشورا است در آن‌جا حاضر شوید

در روایتی دیگر این گونه آمده است: «در روز جمعه نزد من بیایید که آن روز، روز عاشورا است و روزی است که من در عصر آن روز کشته می‌شوم و پس از کشته شدنم، دیگر دشمنانم به دنبال قتل کسی از خانواده و برادران و خاندان من نخواهند بود و سر بریده مرا نزد یزید بن معاویه می‌فرستند

جِنّیان گفتند: «ای دوست خدا! و ای پسر دوست خدا! اطاعت تو لازم است و ما نمی‌توانیم مخالفت اوامر تو را انجام دهیم، در این مورد مخالفت نموده و تمامی دشمنانت را قبل از آن که به تو دسترسی پیدا کنند از میان می‌بریم

امام(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، من خودم بر انجام این کار از شما تواناترم؛ اما این آزمایشی است تا حجت تمام شود، «تا آنانی که هلاک می‌شوند با دلیلی روشن هلاک شوند و آنهایی که زنده می‌مانند نیز با بیّنه و دلیل واضح و روشن زنده بمانند

مصادره اموال قافله حکومتی

حضرت امام حسین(ع) پس از این سخنان به راه خود ادامه داد تا این که به منزلگاه «تنعیم»‌ رسید، در این منزلگاه بود که امام به قافله‌ای برخورد که حامل هدیه والی یمن «بحیر بن ریسان» بود و آن هدیه را برای «یزید بن معاویه» می‌بردند، حضرت اموال آن قافله را مصادره کرد! زیرا حکومت و حاکمیت بر مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، سپس به شترداران فرمودند: «هرکس که تمایل داشته باشد که همراه من بیاید، کرایه را کامل می‌پردازیم و با او همراهی نیکویی می‌کنیم و هر که بخواهد از ما جدا شود، کرایه او را به حدی که راه را طی کرده، می‌پردازیم

عده‌ای همراه حضرت رفتند و عده‌ای از رفتن خودداری کرده، بازگشتند

 ملاقات با بشر بن غالب

امام حسین (ع)‌ همچنان به راه خویش ادامه می‌داد تا آن که به منزلگاه «ذات العرق» رسید، در این منزلگاه امام (ع) با «بشر بن غالب» که از سمت عراق می‌آمد مواجه شد، از او درباره اوضاع عراق سؤال فرموده و پرسیدند: «وضعیت عراقیان چگونه است؟» بشر گفت: (یا حسین!) من آنها را در حالی ترک کردم که دل‌هایشان با تو بود و شمشیرهایشان علیه تو

امام (ع)‌ فرمودند: «ای برادر بنی اسد! راست گفتی. خداوند هرچه را که بخواهد انجام می‌دهد و به آنچه اراده کند فرمان می‌دهد

دعای حسین(ع) در حق فرزند

راوی گفت: امام حسین (ع) همچنان به راه خویش ادامه می‌داد تا هنگام ظهر به منزلگاه «ثعلبیه» رسید، در این جا بود که (آن امام مظلوم را) اندکی خواب فرا گرفت، هنگامی که برخاست فرمود: «در خواب دیدم هاتفی ندا در داد که: شما به سرعت در حال حرکتید، در حالی که مرگ شما را سریع‌تر به سوی بهشت می‌برد

حضرت علی اکبر (ع) فرمود: «پدر جان! آیا ما بر حق نیستیم!؟» امام (ع) فرمودند:‌«آری، پسرم! سوگند به آن خدایی که بازگشت همه به سوی اوست

حضرت علی اکبر (ع) فرمود: «پدرجان! پس اگر ما بر حق هستیم، پس هیچ ترسی از مرگ وجود ندارد

امام حسین (ع) فرمودند: «پسرم! خداوند به تو، بهترین پاداشی که از ناحیه پدر به پسرش می‌رسد را، ‌عطا فرماید

خبر غیبی حسین (ع) از آینده کوفیان

آن شب را امام (ع) در منزلگاه «ثعلبیه» سپری کرد، صبحگاه مردی که با کنیه او «ابا هره ازدی» بود از سمت کوفه آمده، و خدمت امام (ع) رسید، سلام کرده و سپس گفت: ای پسر پیامبر! چرا از حرم خدا و از حرم جدّت رسول خدا (ص) بیرون آمدی؟

امام حسین (ع) فرمودند: «ای اباهره! بنی امیه اموالم را گرفتند، صبر کردم، مرا دشنام داده و آبرویم را ریختند، باز هم صبر نمودم و تحمل کردم، تا این که خواستند خونم را بریزند، من فرار کردم

به خدا سوگند که این مردم مرا خواهند کشت؛ اما خداوند نیز (در عوض) لباس ذلتی را بر تن آنها می‌کند و شمشیر برانی را بر آنها مسلط می‌کند و خداوند اختیار حکومت ایشان را به کسی خواهد داد که آنان را از قوم سباء که زنی برایشان حکومت می‌کرد، پست‌تر و ذلیل‌تر کند



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 9:24



سر شهدای کربلا بین کدام قبایل تقسیم شد؟

دو شنبه 6 آذر 1391

نقش آمار در ارایه سیماى روشن از هر موضوع و حادثه، غیر قابل انکار است، ولی ‌در حادثه کربلا و مسایل قبل و بعد از آن، با توجه به اختلاف نقل‌ها و منابع، نمى‌توان در بسیارى از جهات، آمار دقیق و مورد اتّفاق ذکر کرد و آنچه نقل شده، گاهى تفاوت‌هاى‌بسیارى با هم دارد، در عین حال بعضى از مطالب آمارى، حادثه کربلا را گویاتر مى‌سازد.

به همین منظور نمونه‌هایى از آمار و ارقام واقعه جانسوز دشت نینوا از کتاب «فرهنگ عاشورا» نوشته جواد محدثی ارایه می‌شود که در بخش دوم به آمار سرهای شهدای کربلا و نحوه تقسیم‌بندی آن‌ها اشاره می‌شود:

*آمارشهدائی که سرهایشان بین قبایل تقسیم شد و از کربلا به کوفه بردند

 

قبیله  تعداد سرها
بنى‌کنده «رییس: قیس بن اشعث»  ۱۳
هوازن «رییس: شمر» ۱۲
بنى‌تمیم ۱۷
بنی‌اسد ۱۶
مذحج ۶
افراد متفرقه از قبایل دیگر ۱۳
مجموع ۷۷

 

شاید این سؤال برای خوانندگان گرامی پیش بیاید که تعداد یاران امام حسین(ع) ۷۲ تن بود، پس چگونه ۷۷ سر به قبیله‌ها فرستاده شد؟!

در پاسخ باید گفت تعداد دقیق شهدای کربلا مشخص نیست اما دانشنامه امام حسین(ع) پس از بررسی منابع معتبر، از ۱۵۵ شهید نام می‌برد و آن‌ها را در چهار گروه «صحابه پیامبر»، «صحابه امیرالمؤمنین(ع)»، «اهل بیت امام حسین(ع)» و «یاران امام حسین(ع)» دسته‌بندی می‌کند.

 

*تعداد سپاه کوفه نیز بدین صورت گزارش شده است:

نوبت تعداد
اول  ۲۲ هزار نفر
  عمر بن سعد ۶ هزار نفر
  سنان ۴ هزار نفر
  عروة بن‌قیس ۴ هزار نفر
  شمر ۴ هزار نفر
  شبث بن ربعى ۴ هزار نفر
دوم ۱۱ هزار نفر
  یزید بن ‌رکاب کلبى ۲ هزار نفر
  حصین بن نمیر ۴ هزار نفر
  مازنی ۳ هزار نفر
  نصر مازنى ۲ هزار نفر
مجموع ==========> 33 هزار نفر

فارس

 



:: برچسب‌ها: کربلا", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 9:52



هفت راز همسران خوشبخت

پنج شنبه 2 آذر 1391

 گفتگوی همسران حكم سوپاپ اطمینانی را دارد كه می‌تواند رابطه آنها را از استرس و خشم‌های ابراز نشده حفظ كند. این گفتگوها لازم نیست حتما درباره مسائل مهم زندگی باشد

آنچه مهم است، حفظ ارتباط كلامی شما دو نفر است كه می‌تواند شما را به یكدیگر نزدیك كند. جالب است بدانید كه در حدود ۷۹ درصد از گفتگو‌ها در مورد مسائل جزیی‌ و روزمره زندگی است و تنها در حدود ۱۰ درصد را مسائل مهم‌تر و ایده‌های بزرگ تشكیل می‌دهند.‏ ما وقتی در مورد مسائل مهم با یكدیگر صحبت می‌كنیم به مراتب خوشحال‌تریم تا وقتی فقط در مورد مسائل كوچك و جزیی صحبت می‌كنیم

برای مثال گفت‌وگو در مورد آب و هوا یا مزه غذاها بسیار متفاوت‌تر از گفت‌وگو در مورد فلسفه و تحصیلات و مذهب است.‏ اما همسران خوشبخت حتماً این موارد را در گفتگوهای دو نفره‌شان رعایت می‌كنند: آنها وقتی احساس شرمندگی دارند، این حس را با همسرشان در میان می‌گذارند. ترس‌ها و نگرانی‌ها هم جزو مسائلی است كه اگر در مورد آنها با همسرتان صحبت نكنید تفاهم میان‌تان كم می‌شود و به جای آن قضاوت‌های یك جانبه اتفاق می‌افتد.‏

گفت‌وگو در مورد اتفاقات و حوادث پیش رو و چگونگی اتخاذ تصمیمات برای روبه‌رویی با آنها ازجمله مواردی است كه كمك می‌كند تا شما و همسرتان مانند یك تیم هماهنگ عمل كنید تا به اهداف برسید و موانع را از پیش رو بردارید.‏اطلاع از علایق یكدیگر و حتی دانستن این‌كه همسرتان به چه نوع برنامه‌ها و فیلم‌هایی علاقه دارد و چه مكان‌هایی برایش جذاب‌تر است موجب می‌شود كه بتوانید با فراهم كردن محیطی دلپذیر آرامش او و صمیمیت خانواده را افزایش دهید و با ذهنی آماده‌تر به سوی آینده گام بردارید.‏

 

 

هفت راز همسران خوشبخت

زوج های موفق خواسته ها و انتظارات خود را به صراحت می گویند
 
 
زوج های موفق فردیت خود را حفظ می كنند
 

زوج های موفق همدیگر را مركز توجه قرار می دهند


 
زوج های موفق روش های حل اختلاف را می آموزند
 
 
زوج های موفق با هم رشد می كنند
 
 
زوج های موفق برای حفظ روابط می كوشند
 
 
از مراجعه به مشاور خجالت نكشید



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 20:51



آنها چه می کردند...؟

شنبه 27 آبان 1391

 مسجد محل، کوچه ها و خیابان، شما که نیستید


یادش بخیر، مسجد محل بود و دفترچه بسیج. رسم بر این است جعل می کنند تا کوچکتر از سن خود را نشان بدهند. عجبا! این گروه دست در شناسنامه می بردند تا، بزرگتر نشان بدهند جواز حضور بگیرند

گروه گروه، پرواز می کنند این قوم رسید نمی خواهند

برای عروج پا لازم نیست. کسی که جان را می بخشد بر روی اعضای بدنش قیمت نمی گذارد. دریغ از پارسال هم دیگر معنی نمیدهد وقتی ثبت است بر جریده عالم دوام ما


سربند های یا زهرا، قمقمه، پلاک و چفیه هایتان هنوز هم نامه ها و خانه هایمان است

رفقایم رفتند، سرم سنگین بود و دل بستگی هایم بیش، دل کندن سخت شد که ماندگار شدم

کدام بی وطن، از وان حمام خود می گذرد؟ تا این قوم، از ناموس و وطن

نوشته هایم وزن ندارد. قالب، قافیه، حتی سبک خاصی هم ندارد. اما چون شما را در خود جای داده است، معنی پیدا میکند



نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 21:47



هر مرد باید 4 زن داشته باشد!!!

یک شنبه 21 آبان 1391

 پروفسور «باهر»، جامعه شناس و بنیان گذار رفتارشناسی در ایران است. او متخصص برگزاری سمینارها و نشست های عجیب و غریب در حوزه های مختلف و به ویژه روابط زناشویی است

به گزارش فارسیکا به نقل از پایگاه بسیج هنرمندان، آخرین نمونه از این دست همایش های پروفسور باهر همایش طلاق درمانی بود. بهانه گفت وگوی ما با پروفسور باهر رویت یک تیتر در فهرست مقاله های او بود: «هر مرد باید 4 زن داشته باشد!» این تیتر به لحاظ روزنامه نگاری جذابیت بالایی داشت

این موضوع بهانه ای شد برای گفت وگویی کوتاه اما جالب با پروفسور باهر: در بین عنوان مقالات شما چند تیتر دیده می شود که خیلی جالب به نظر می رسند

می خواهیم رویکرد و نظر شما را راجع به این موضوعات بدانیم. برای مثال عنوان هر مرد باید 4 زن داشته باشد این یعنی چه؟ شما واقعا معتقدید، هر مرد باید 4 زن داشته باشد؟

نه، آن فقط عنوان مقاله است. منظور این است که هرمرد باید تکفل 4 زن را برعهده بگیرد. در واقع از نظر من هر مرد را 4 زن می سازد

 

 

این 4 زن چه افرادی هستند؟

مادر، خواهر، دختر و همسر. یک مرد را باید 4 زن چکش کاری کنند تا بشود یک آقا. این 4 زن باید در زندگی یک مرد وجود و حضور داشته باشند تا یک مرد نرمال و عادی باشد

یعنی چه، یعنی اگر مردی خواهر یا دختر ندارد، آقا نیست؟

نه، قطعا کم دارد. وجود نداشتن هر کدام از این 4 زن می تواند در زندگی روحی و عاطفی و از طرفی در زندگی اجتماعی فرد اخلال ایجاد می شود

 

 

مصداق و نمونه این کمبود ها در کدام رفتارها دیده می شود؟

اصولا یک مرد باید از 4 طرف و با 4 روان شناسی مختلف حمایت شود و اگر هرکدام از این ها کم باشد، مشکلی پیش می آید. شما ببینید چرا عروس و مادر شوهر باهم مشکل دارند؟ به این دلیل که می خواهند، مرد را بالانس کنند و این مشکل طبیعی است

مثلا مردی که مادر ندارد، همسرش هرچه توانسته زور گفته و این مرد هم قبول کرده ولی اگر هرکدام از این ها حضور داشته باشند آن ها با هم مشکل دارند و مرد رفتاری متعادل پیدا می کند

هرچیزی که در هستی است، حکمت خودش را دارد. وجود هر چیزی از نظر پروردگار لازم است. از دیدگاه هنرمند، مجسمه موسی (ع) و فرعون یک اندازه اهمیت و قیمت دارند ولی عده ای، یکی را می گذارند بالای ستون و عده ای دیگر آن یکی را می شکنند. هر چه در هستی است، حکمتی دارد و ما باید حکمت آن را متوجه شویم

 

 

با این اوصاف مردی که ازدواج نکرده و طبیعتا دختری ندارد، خواهری نداشته و مادرش را هم از دست داده چه وضعیتی پیدا می کند؟

مطمئنا این افراد خیلی مشکل پیدا می کنند. این افراد در دوران میانسالی و کهولت به شدت دچار افسردگی و انزوا می شوند و در دوران جوانی هم به شدت دیکتاتور هستند. این افراد به هیچ عنوان بالانس نیستند و تعادل ندارند

ولی همه ما در اطراف مان زنان زیادی وجود دارند

همه ما در طول زندگی مان زنان زیادی را دیده ایم ولی این که کدام تاثیر گذار بوده است و این که ما نسبت به کدام یک از آن ها تعهد داشته ایم مهم است

 

 

با این شرایط شما در مشاوره های تان حتما به همه توصیه می کنید که ازدواج کنند؟

بله مکرر پیش آمده که به افراد توصیه می کنیم که این اتفاق بیفتد. در یکی از مراجعات، خانمی که تحصیلات حوزه را به پایان رسانده بود، برای مشاوره پیش من آمد که پس از شنیدن صحبت های او، توصیه کردم که ازدواج کند و پس از چند هفته تماس گرفت و گفت، ازدواج کرده . در بسیاری از موارد ازدواج درمان بسیاری از نابسامانی ها و مشکلات روحی و روانی است

ما نمی توانیم منکر قوای 4گانه وجودمان شویم که قوه شهوت هم جزو همین هاست که باید در مسیر صحیح، ابراز و کنترل شود. این نیرو در تمام موجودات زنده وجود دارد، حتی در میان معصومین و پیامبران هم به عنوان انسان های برگزیده وجود داشته است و البته این تضاد میان زن و مرد هم در همه زمان ها وجود داشته

 

 

این مسئله به قدری مهم و اساسی بوده که راجع به آن 4 آیه در قرآن خطاب به پیامبر(ص) آمده است. در موضوعی که بین پیامبر (ص) و زنانش پیش آمده بود خدا می فرماید، تو برای راضی کردن زنانت تصمیم گرفته ای حلال خدا را بر خودت و دیگران حرام کنی؟

در هر حال باید گفت این حالت به صورت طبیعی در بین تمام موجودات زنده جاری و ساری است و نمی توان آن را نادیده گرفت یا از بین برد. در مورد یک گلدان هم می توان دید اگر نسبت به آن بی تفاوت باشی از بین می رود ولی اگر در محلی قرار بگیرد که مورد توجه و مهربانی است شاداب تر و سرحال تر می شود. این مسئله در میان حیوانات هم صدق می کند. برای مثال در مرغداری های بزرگ هم برای این که مرغ ها راحت تر و بهتر تخم بگذارند، تصویر بزرگی از یک خروس در معرض دید مرغ های تخم گذار قرار می دهند. این تاثیر روی نبات و حیوان دیده می شود پس چطور می توان آن را در مورد انسان نادیده گرفت؟

تمام موجودات زنده حتی جن، زوجیت دارند و فقط ملائک از این مسئله مستثنا هستند و ما به عنوان انسان باید آن را قانونمند کنیم. یعنی نه افراط باشد و نه تفریط، نه تارک الدنیا باشیم مثل بعضی از پیروان کلیسا که ازدواج را ممنوع اعلام می کنند و نه مثل بعضی از مواردی که می بینیم منجر به بی بند و باری های جنسی می شوند. باید حد متعادل هرکدام از این غرایز رعایت شوند و در کنترل باشند. هر آنچه در وجود ما نهاده شده است لازم بوده و مفید است، بنابراین آن هایی که می گویند نفس را باید کشت اشتباه می گویند بلکه باید آن را مهار کرد و در اختیار گرفت، اگر لازم بود تا کشته شود، خداوند آن را می کشت و اصلا اینگونه آدم را خلق نمی کرد

در نسل جوان به دلیل سست شدن سنت ها یا الگوبرداری از غرب، متاسفانه تمایل به ازدواج کم شده است و در مواردی می بینیم که بیشتر به عنوان هم خانه به زندگی ادامه می دهند، نظر شما در این مورد چیست؟ آیا این مدل زندگی می تواند تامین کننده نیازهای 2طرف به هم باشد یا نه؟

به نظر من تازمانی که تمام موارد و لوازم این زندگی رعایت شود و در آن هرزگی رخ ندهد، همان زندگی مشترک است. در امر ازدواج لفظ عقد مهم نیست مثل هر عقد دیگر مثل عقد بیع که همان خرید و فروش است. هیچ کس زمان خرید و فروش عقد بیع را نمی خواند. برای مثال شما یک ساعت برای فروش دارید و من آن را به قیمت 500 تومان می خرم. پول را می دهم و ساعت را می گیرم بدون آن که عقد معامله را خوانده باشیم

در امر ازدواج هم همین طور است. اگر تعهدی نباشد این عقد هم نمی تواند او را پایبند کند. این موارد مهریه و عقدنامه های پیچیده و بگیر و ببند، ازدواج را سخت و ناپایدار می کند. همین هاست که ازدواج را از یک کار «دلی» به یک کار «گِلی» تبدیل می کند. آدم ها باید از نظر قلبی یکدیگر را بخواهند و اگر از روی ترس و اجبار باشد هیچ فایده ای ندارد. مثل مواردی که در گذشته بوده که بچه ها را از بدو تولد به عقد هم در می آوردند و وقتی بزرگ می شدند، بدون این که بخواهند مجبور بودند با هم زندگی کنند. تصور من این است که کم کم راه حل های انسانی برای این مورد پیدا می کنند. متاسفانه امروز می بینیم زوج ها باهم زندگی می کنند ولی دچار طلاق ذهنی هستند. نسل اول که پدران و مادران ما هستند به همین شیوه اجباری و انتخاب بزرگ ترها تن دادند و زندگی کردند، نسل دوم دچار این مشکلات هستند و طلاق های ذهنی و جسمی دارند ولی نسل سوم یک شیوه جدید را پیدا کرده به عنوان همزیستی مسالمت آمیز

آیا زندگی مشترک بین 2 نفر به تضمین و پشتوانه ای نیاز ندارد و هرکدام از طرفین که احساس کرد خسته شده یا نیاز به تنوع و تغییر دارد می تواند زندگی مشترک را تمام کند؟ یعنی یک مرد می تواند پس از گذشت یک سال، 2سال یا 5 سال و بعد از تمتع از زن می تواند او را بدون هیچ عذر و بهانه ای رها کند؟

اشکال از همین جا شروع می شود؛ آیا زن در این زندگی تمتعی نبرده است؟ مشکل اینجاست که ما برای زن نرخ تعیین می کنیم در صورتی که زن هم در این ماجرا یک طرف قضیه بوده است. شما ببینید ساختمان بتن آرمه در مقابل زلزله مقاوم تر است یا ساختمان اسکلت فلزی؟ مسلما ساختمانی با اسکلت فلزی با زلزله کمی تکان می خورد بعد می ایستد ولی بتن ترک بر می دارد و می ریزد

همین شروط و تعهدات سنگین و مهریه های نجومی باعث شده بنیان خانواده مثل بتن آرمه در مقابل مشکلات انعطاف نداشته باشد و بریزد. انعطاف در هستی قاعده است به همین دلیل در اسلام گفته می شود تساهل و تسامح، یعنی گذشت کنید و راحت بگیرید. دلیل آنکه زن و مرد برای طلاق تلاش می کنند این است که زن و مرد هیچ کدام حاضر نیستند ذره ای از موقعیت و خواسته ای که دارند پا عقب بگذارند و همین اصرار بر موقعیت و خواست شان است که زندگی شان را سست می کند یعنی حاضرند تجرد را تحمل کنند، زهر طلاق را بچشند و دربه دری بچه های شان را ببینند ولی ذره ای از موقعیت خودشان عقب ننشینند

 

 

آیا جایگزینی وجود دارد که مردی که خواهر ندارد یا مادرش را از دست داده بتواند این کمبود را جبران کند؟

بله، هستند افرادی که می توانند این جای خالی را پر کنند. من همیشه در کلاس ها و صحبت هایم گفته ام پشت سر هر مرد موفق، 4 زن ایستاده اند لزوما تنها همسر او نیست. همیشه افرادی هستند در اطراف ما که بیشتر و بهتر از خواهر به ما کمک کرده و دست مان را گرفته اند، این افراد می توانند جای خالی خواهر نداشته را برای ما بگیرند، ولی در مورد مادر این مسئله کمی سخت تر است. خانم ها اگر در بعد شخصیت مورد توجه قرار بگیرند بسیار موثرتر خواهند بود

 

 

چرا 4 نفر و نه بیشتر! آیا دلیل خاصی وجود دارد؟

بله، هرکدام از این نقش ها روان شناسی خاص خودشان را دارند و بخشی از نیاز های ما را برطرف می کنند. برای مثال رابطه بین مادر و فرزند از یک جنس است و رابطه خواهر و برادری از جنس دیگر و همین تفاوت ها باعث می شود انسان در جهات مختلف رشد پیدا کند

شما در مراوده با همسرتان نیازهای جنسی و غریزی تان را برطرف می کنید و برای برطرف کردن نیاز های عاطفی، عرفانی و روانی به 3 منبع دیگر احتیاج دارید. هرچند ممکن است همسرتان بتواند در این نقش ها هم موثر باشد ولی در جایی این بازی نقش ها به نهایت می رسد و فرد از اجرای آن خسته می شود

رابطه عرفانی مقدسی که می تواند تو را در نهایت به خدا برساند رابطه بین شما و مادرتان است. تنها زنی که بدون هیچ چشمداشتی به تو عشق می دهد بدون آن که نفعی برایش داشته باشی، مادر است. می توان گفت در خاک مادر و در افلاک خداوند است که بی چشمداشت به تو عشق می دهد. خواستن بدون توقع را می توان در وجود مادر دید؛ حتی اگر بد هم هستی باز هم عزیزی صد بار اگر توبه شکستی بازآ

با مادر دعوا می کنی ولی باز هم بر می گردی به آغوش او، برای آرامش روانی بازهم به دامن مادر پناه می بری. حتی افرادی که مادرشان هم فوت کرده در مواقع گرفتاری به عنوان مددو یاری خواب مادر را می بینند

 

 

در مورد زنان هم همین طور است؟

بله؛ در مورد زن هم همین طور است. یک خانم به 4 مرد نیاز دارد تا کامل شود

پس با این تعاریف شما با تک فرزندی مخالف هستید چون در این صورت یکی از این 4 عضو ناقص می شود

باهر: بله؛ از نظر توازن و تعادل 2دختر و 2 پسر تعادل و توازن را برقرار می کنند ولی در جامعه و مشکلات امروز یا 2 فرزند باید باشد یا اصلا بچه ای نباشد. 2 بچه با فاصله 3 یا 4 سال مناسب است

 



:: برچسب‌ها: جامعه شناسی", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 14:34



نقطه سیاه (داستان آموزنده )

چهار شنبه 17 آبان 1391

 اتاق بازرگانی یک شهر کوچک از یک سخنران دعوت کرد تا در یک مراسم عمومی صحبت کند. اوضاع اقتصادی مدتی بود که خراب شده بود، احساس نا امیدی در مردم دیده می شد. آنها می خواستند به کمک این سخنران به مردم امید و انگیزه بدهند


خانم سخنران در خلال ارائه مطالب خود کار جالبی کرد. او یک ورق کاغذ بزرگ برداشت و با ماژیک یک نقطه سیاه بزرگ روی آن و درست در مرکز آن کشید آنرا به مردم نشان داد و از آنها پرسید چه می بینند؟

قبل از همه مردی از جایش برخاست و گفت من نقطه ای سیاه می بینم

او گفت: بسیار خوب دیگر چه می بینید؟

همه به اتفاق گفتند نقطه ای سیاه

و پرسید آیا هیچ چیز دیگری نمی بینید که اطراف این نقطه سیاه باشد؟

و صدای جمعیت بود که می گفت نه

پس این ورق کاغذ چه؟ سخنران این را گفت و ادامه داد. من مطمئنم همه شما آنرا دیده اید، اما خود این را برگزیده اید تا آنرا نادیده بگیرید

در زندگی هم اینگونه است همه ما تمایل داریم همه خوبی ها و امتیازاتی که داریم را نادیده بگیریم و در مقابل همه توجه و انرژی خود را روی مشکلاتی متمرکز کنیم که مانند این نقطه های کوچک هستند و باعث ناامیدی و دلسردی ما می شوند. آنها کوچک و بی اهمیت هستند اگر بتوانیم افق دید خود را وسیعتر کنیم و همه تصویر زندگی را ببینیم



:: برچسب‌ها: درس زندگی", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 15:10



یکی از بستگان خدا!

سه شنبه 9 آبان 1391

 

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد

در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد

خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد
-آهای، آقا پسر

پسرک برگشت و به سمت خانم رفت… چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد. پسرک با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید
 -شما خدا هستید؟

-نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم
 -آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید



:: برچسب‌ها: درس زندگی", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 22:3



درمان خون ریزی لثه ها

پنج شنبه 4 آبان 1391

 خونریزی لثه ها نشانه ای از عفونت لثه هاست. در این شرایط لثه ها متورم می شوند و در هنگام غذا خوردن و مسواک زدن خونریزی می کنند.این شرایط ممکن است سبب ایجاد زخم های دهانی در قسمت درونی گونه ها و یا بین دندان ها شود. در این هنگام فرد هنگام غذا خوردن و یا حرف زدن درد زیادی را تحمل می کند. برای درمان این زخم ها روش های طبیعی وجود دارند که ذکر خواهند شد. اما قبل از هر کاری یاد بگیرید که بعد از هر وعده غذایی دهانتان را بشویید

 

1-     هر روز صبح بعد از مسواک زدن مقداری آب لیمو بنوشید. این کار باعث رهایی فرد از این زخم ها می شود. آب لیمو تورم لثه ها و خونریزی را درمان می کند.

2-     بعد از هر وعده غذایی دندانهایتان را با نخ دندان پاکیزه نگه دارید.

3-     هر روز صبح و عصر دهانتان را با آب نمک بشویید. این کار علاوه بر ضد عفونی کردن دهان در جلوگیری کردن از خونریزی نیز بسیار موثر است.

4-     مقداری عصاره نعنا و بابونه را در یک لیوان آب بریزید و دهانتان را با آن بشویید.  



:: برچسب‌ها: سلامت", بهداشت ", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 22:3



خاطره ی یک نمازگزار

یک شنبه 30 مهر 1391

 فارس:

تهران زندگی می‌کردم، کارم در زمینه کامپیو‌تر بود، روزی از تلویزیون یکی از نمازهایی را که آیت‌الله بهجت (ره) می‌خواندند را دیدم و لذت بردم. 

تصمیم گرفتم به قم بروم و نماز جماعتم را به امامت آیت‌الله بهجت (ره) بخوانم، همین کار را هم کردم، به قم رفتم، دیدم بله‌‌ همان نماز باشکوهی که در تلویزیون دیدم در قم اقامه می‌شود، نمازهای پشت آقا بسیار برایم شیرین و لذت بخش بود، برنامه‌ام را طوری تنظیم کردم که هر روز صبح بروم قم و نماز صبحم را به امامت آقای بهجت بخوانم و به تهران برگردم.

یک سال کارم همین شده بود، هر روز صبح می‌رفتم قم نماز می‌خواندم و برمی‌گشتم، در این زمان شیطان هم بیکار ننشسته بود، هر روز مرا وسوسه می‌کرد که چرا از کار و زندگی می‌زنی و به قم می‌روی؟ خوب همین نماز را در تهران بخوان و ….

کم کم نسبت به فریادهای آیت‌الله بهجت (ره) هنگام سلام دادن آخر نماز حساس شده بودم، آخه چرا آقا فریاد می‌کشه؟ چرا داد می‌زنه؟ چرا با درد سلام می‌ده؟ حساسیتم طوری شده بود که خودم قبل از سلام‌های آقا سلام می‌دادم. 

به خودم گفتم من اگر نفهمم چرا آقا موقع سلام آخر نماز فریاد می‌کشه دیگه نمی‌ام قم نماز بخونم، همون تهران می‌خونم، این هفته هفته آخرمه

یک روز آومدم و رفتم دم درب منزل آقا، در زدم، گفتم باید بپرسم دلیل این فریادهای بلند چیه، رفتم دیدم آقا می‌ه‌مان داشتند، گوشه اتاق نشستم و در افکار خودم غوطه‌ور شدم، تو ذهن خودم با آقا حرف می‌زدم، آقا اگر بهم نگی می‌رم هان! آقا دیگه نمی‌ام پشتت نماز بخونم هان! تو همین افکار بودم که آیت‌الله بهجت انگار حرفامو شنیده باشه سر بلند کرد و به من خیره شد، به خودم لرزیدم، یعنی آقا فهمیده من چی می‌گفتم؟ من که تو دلم گفتم، بلند حرفی نزدم، چطور شنید؟ 

سرم را پایین انداختم و آرام از مجلس خارج شدم و به تهران برگشتم، در راه دائما با خودم می‌گفتم آقا چطور حرف‌های من را شنید؟ در همین افکار بودم تا اینکه شب شد و خوابیدم، در خواب دیدم پشت آیت‌الله بهجت (ره) ایستادم و در صف اول نماز می‌خوانم، متعجب شدم، در بیداری اصلا نمی‌توانستم به چند صف جلو برسم چه برسد به اینکه برم صف اول! 

خوشحال بودم و پشت آقا نماز می‌خواندم، یک دفعه تعجب کردم، دیدم در جلوی آقا، روبروی محراب یک دربی باز است به یک باغ بزرگ و آباد، آخه این در رو کی باز کردند؟ اصلا قم چنین باغ بزرگی نداره، تعجب کردم، باغ سر سبز و پر از میوه‌ای بود، خدای من این باغ کجا بوده؟ در همین افکار بودم که به سلام آخر نماز رسیدیم، در انتهای نماز و هنگام سلام نماز درب باغ محکم بسته شد، یک لحظه از خواب پریدم. 

یعنی من خواب بودم؟ آقا جواب سئوال من رو در خواب دادند، پس راز این فریاد بلند آقا هنگام سلام نماز درد دل کندن از آن باغ آباد و بازگشت به زمین خاکی بود؟ به دلیل این درد آقا فریاد می‌کشید، من جواب سئوالم رو گرفته بودم و پس از آن سه سال دیگر عاشقانه هر روز صبح برای نماز به قم می‌رفتم و سپس به تهران بازمی‌گشتم تا آقا رحلت کردند 

این مطالب خاطرات یکی از نمازگزاران حضرت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) بود که توسط پسر این مرجع تقلید فقید در مراسم سالگرد حضرت آیت‌الله بهجت (ره) در مسجد صاحب الزمان (عج) ورامین بازگو شد.



:: برچسب‌ها: خاطره", آیت الله بهجت", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 15:11



6 کاربرد موز!!

سه شنبه 25 مهر 1391

 شما ممکن است درست هنگامی که مصاحبه کاری مهمی در پیش دارید واکس کفش‌تان تمام شود. جای نگرانی نیست. در این جا می‌توانید از پوست موز برای براق کردن کفش‌ خود استفاده کنید


 
برای این کار پوست نرم موز را مانند واکس روی کفش‌اتان بمالید سپس با یک دستمال نخی روی آن را تمیز کرده و برق بیاندازید. برای نقره‌جات نیز می‌توانید از همین روش استفاده کنید

 
 برای نگه‌داری گیاهان آپارتمانی

 
گیاهان آپارتمانی که تحت مراقبت قرار نگیرند پس از مدتی غبارآلود شده و پوسیده می‌شوند. به جای اسپری کردن آب روی آن‌ها و ایجاد گرد و غبار بیشتر، برای براق و مرطوب کردن آن‌ها از پوست موز استفاده کنید. پوست موز را روی کل سطح برگ‌ها بمالید تا تمام گرد و غبارهای آن‌ها از بین برود. با این کار گیاهان آپارتمانی شما ظاهر براق و سالمی خواهند داشت

 
 برای از بین بردن زگیل

 

برای از بین بردن زگیل‌های دردناک از کرم‌های مخصوص و سرکه سفید استفاده می‌شود ولی اگر این مواد در دسترس نباشند استفاده از موز، چاره کار خواهد بود. مقداری از موزهای رسیده را پوره کرده و آن‌ها را روی نواحی آسیب‌دیده بمالید

 
قسمت داخلی پوست موز را نیز می‌توانید بر روی ناحیه آسیب‌دیده بمالید. بسیاری می‌گویند پتاسیم بالای موجود در موز عامل اصلی درمان این مشکل پوستی است

 
 برای ماسک صورت

 
برای صاف و براق کردن پوست صورت و رفع خشکی آن، از ماسک صورت موز استفاده کنید. استفاده از این ماسک پوست شما را نرم و مرطوب می‌کند. در اینجا روش آماده‌سازی این ماسک را برای شما توضیح می‌دهیم

 
مواد لازم

ماسک موز

 
 2 قاشق غذاخوری روغن بادام

 
یک عدد موز رسیده

 
یک عدد زرده تخم‌مرغ

 
طریقه مصرف

 
 1- موزها را با استفاده از چنگال درون کاسه‌ای،‌ پوره کنید

 
 2- زرده تخم‌مرغ و روغن بادام را با هم خوب مخلوط کنید و به پوره موز اضافه کنید

 
 3- صورتتان را شسته و با حوله خشک کنید

 
4- مخلوط فوق را روی پوست صورتتان بمالید و بیست دقیقه صبر کنید

 
 5- سپس صورت خود را با آب سرد شسته و با حوله خشک کنید

 
با استفاده از این روش دیگر نیازی به استفاده از داروهای گران‌ قیمت شیمیایی و حتی بوتاکس نخواهید داشت

 
 برای سفید کردن دندان

 
موزها زرد هستند ولی جالب اینکه به سفید کردن دندان‌ها زرد شده کمک می‌کنند. برای این کار پوست موز را هر روز به صورت دورانی روی کل دندان‌های خود بمالید و پس از چند هفته شاهد نتایج مثبت آن خواهید بود

 
برای نرم کردن گوشت

 
پس از استفاده از موز و پوست آن، نوبت به برگ موز می‌رسد. اگر از خوردن گوشت های سفت دیگر خسته شده‌اید استفاده از برگ‌های موز راه کار مناسبی خواهد بود. برای این کار گوشت‌ها را درون برگ‌های موز بپیچید. برای نرم کردن گوشت ماهی نیز از همین روش می‌توانید استفاده کنید



:: برچسب‌ها: اطلاعات عمومی", ,

نوشته شده توسط مهران بدیعی در ساعت 17:6



درباره



به وبلاگ من خوش آمدید. سعی میکنم واسه همتون مطالب جالب و خوندنی داشته باشم.با نظرتون به من کمک کنید.ورودتون رو پیشاپیش تبریک میگم خوش آمدید.
mehran_esa2@yahoo.com


مطالب پیشین

فروش پنل ارسال پیامک تبلیغاتی با بهترین امکانات و ارزانترین قیمت
ارسال انبوه پیامک تبلیغاتی با ارزانترین قیمت
عکس های قدیمی بهبهان
عکس های قدیمی کشف حلقه زرین ارگان بهبهان1368
7نکته در مورد خندیدن
8خطری که پیتزا دارد!!
آیا خوردن خمیر دندان ضرر دارد؟
صابون بهتر است یا شیر پاک کن؟
برای جلوگیری از سرماخوردگی زنجبیل مصرف کنید
6نکته مهم درکاربا کامپیوتر
مجیدی ودخترش در رستوران
دوست یابی کنید یا دوستانتان را بیشتر کنید!
راهکارهایی برای رفع استرس
گوشی موبایل را 100درصد شارژ نکنید
9 موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتن
کوتاهترین خلبان جهان
کشف جسد پزشک تهرانی پس از18سال
زود بخوابید تا سلامت باشید
خشوع امام صادق(ع) در لبیک گفتن
بنر کلوب




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by behbahanfun
This Template By Theme-Designer.Com