همسر زیبا
کسی با یک زن بازیگر معروف که فوقالعاده زیبا بود، ازدواج کرد.
اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه میخوردند، آن ها از هم جدا شدند.
طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهرهای بسیار معمولی بود.
اما به نظر میرسید که دوستم بیشتر و عمیقتر از گذشته عاشق همسرش است.
بعضی از اطرافیان از او می پرسیدند:
فکر نمیکنی همسر قبلیات خوشگلتر بود؟
دوستم با قاطعیت به آن ها جواب میداد:
نه! اصلاً! اتفاقا وقتی از چیزی عصبانی می شد و فریاد می زد، خیلی وحشی و زشت به نظرم میرسید.
اما هسمر کنونیام این طور نیست. به نظر من او همیشه زیبا، با سلیقه و باهوش است.
وقتی این حرف را میزند، دوستانش میخندند و میگویند : کاملا متوجه شدیم...
میگویند :
زنها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمیشوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر میرسند.
بچهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند؛
سگها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمیکنند.
اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمیآید.
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آن ها را زیبا هم خواهید یافت.
زیرا "حس زیبا دیدن" همان عشق است ...
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها:
داستان",
,